بزرگ مردي كه نام نيكش در شعر و ادب ايران جايگاه ابدي براي خود سرشت، نامش خواجه شمسالدين محمد حافظ شيرازي است.او در سال 726 هجري در شيراز متولد شد و پس از 65 سال زندگي را بدرود گفت.
ادبيات بيهمتا و پر افتخارش چون گوهري تابناك بر تارك ادبيات ايران درخشيده و سايه دانش و فهم خويش را به دشت پهناور علم و ادب ايران جاويد ساخت. ديوان او مفهومي عالي از رازهاي پنهاني درون انسان را خوب شناخته است. او تمام نالههاي عاشقان، فرياد بلبل در آستانه گل، سوزش پروانه در حجله شمع، جلوه معشوق در شاديگاه وصال، دلفريبيهاي خوبان روزگار را در مهد حسن و طراوت، تمام در او جمع، با تئوري و ريزهكاريهاي بسيار و اشارات و تمثيلات بديع، هرجا و هرزمان آنها را بازگو كرده است.گرچه اين شاعر عاليقدر در خواب ابدي است ولي نامش به صفحه تاريخ هميشه جاويد است.
برگرفته از "ديوان حافظ" نشر طلوع |
|
|
براي حافظ زمان مفهومي ندارد. زمان تولد شعر او، زندگاني ابدي او، زمان شهرت روزافزون جهاني اوست.
ما را چه کار پدرش تويسرکاني بوده يا مادرش شيرازي، در سال 726 هجري قمري در شهر شيراز بدنيا آمده و پس از شصت و پنج سال زندگي پرماجرا رخت از جهان فنا به دار بقا کشيده، جمله "خاک مصلي" در عدد ابجدي 791 تاريخ وفاتش شده و يا بتحقيق بعضي از محققين 792 بوده،،، حافظ، حافظ جاوداني است. |
|
نامش "محمد" است و لقبش شمس الدين. اين نام و نشان زندگي جسماني اوست. حافظ عارف معارف الهي و حافظ قران است. دانشمندي است بزرگ و حکيمي دانا، شاعري توانا، ابرمردي سترگ از بي همدمي مينالد و ميگويد:
سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي
دل ز تنهايي بجان آمد خدا را همدمي
اشعارش سوز و گداز است، کلامش راز و نياز
طراز پيرهن زرکشم مبين چون شمع
که سوزهاست نهاني درون پيرهنم
|
غزليات حافظ زبده ندارد، همه شيرين است و دلکش و مليح است و روحنواز.
نواي حافظ ملکوتي است.کلامش کلام دل و بيانش بيان احساسي عميق و عارفانه.
شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرين و گل را زينت اوراق بود
حافظ به طرز انديشه و شعر و کلام و عرفانش اعتقاد دارد و خوش ميسرايد:
صبحدم از عرش مي آمد خروشی، عقل گفت
قدسيان گویی که شعر حافظ ازبر ميکنند
براي دوستداران شعر شيواي حافظ غزلياتي انتخاب شده تا در هر حال از آن اشعار عرفاني که سراسر ذوق است و شوق و عرفان و حکمت و آيه و حديث بهره مند شوند چنانکه خود فرموده:
صبحخيزي و سلامت طلبي چون حافظ
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
با خواندن غزلي از حافظ ميتوان لحظاتي از زندگي پردردسر مادي به عالم آرامش بخش معنوي سير کنند و به آسايش رواني نزديکتر رسند.
در آسمان چه عجب گر بگفته حافظ
سرود زهره برقص آورد مسيحا را |