شیپور خدا
مقدمه:نفخ صور از موضوعات مرتبط با بحث معاد است. لذا در مورد ماهیت و فلسفه و کیفیت آن سوالات بسیاری قابل طرح است. مثلاً فلسفه نفخ صور در چیست؟ اگر قرار است انسان ها بمیرند آیا عزرائیل نمی تواند همه را بمیراند؟ و آیا با این نفخ صور همه موجودات حتی ملائکه نیز می میرند؟ در این صورت مرگ ملائکه چه معنائی دارد؟ این نوشتار به دنبال پاسخگویی به این سوالات سامان یافته است.
فلسفه نفخ صور
نفخ در صور، نوعی دگرگونی کلی در جهان آفرینش است و تنها مربوط به انسان نیست که بپرسیم مگر عزرائیل نمی تواند جان همه انسان ها را بگیرد؟ در واقع، نفخ صور، اعلام پایان یافتن مرحله ای از جهان آفرینش و آغاز شدن مرحله ای جدید است، مرحله ای که همه باطن ها ظاهر می شود و این، یک مرگ عادی - ولو مرگ همه انسان ها نیست، بلکه تغییری عظیم و غیرقابل تصور است، تغییری است که در آن، نظام اسباب و علل مادی برچیده می شود و نظام جدیدی حکمفرما می گردد.
خداوند سبحان فرمود: هر که در آسمان ها و هر که در زمین است بیهوش می افتد مگر کسی را که خدا بخواهد و فرمود: هر که در آسمان و هر که در زمین است دچار فزع خواهد شد مگر کسی را که خدا بخواهد
بدین معنا، ملائکه و حتی خود عزرائیل هم می میرند، اما مرگ آنها به معنای خروج روح از بدن نیست. به تعبیر علامه طباطبایی «نکته قابل توجه این است که خداوند در مورد این میراندن لفظ «صعق» را به کار برده است نه «موت» را. شاید از این جهت باشد که "موت" لفظی است که بر خروج روح از بدن اطلاق می شود، در حالی که حکم نفخ، همه موجودات آسمان و زمین، از جمله ملائکه و ارواح را نیز شامل می شود: «فصعق من فی السموات و من فی الارض» (زمر/68)؛ پس هر که در آسمان ها و هر که در زمین باشد دچار صعق می شود. و در این کلام خدا «لایذوقون فیها الموت الا الموته الاولی» (دخان/56) و در آن مرگی جز همان مرگ اول نمی چشند، که در وصف بهشت است. ظاهراً از این جهت است که در آیه شریفه، فقط بر خروج روح از بدن که همان "موته اولی" است، اطلاق موت شده و بنابراین "صعق" که خود نوعی مردن است، مصداق موت شمرده نشده است. از این جا فهمیده می شود که در معنای موت، به نحوی خروج روح از بدن لحاظ شده و به عبارت دیگر بهشتیان که این آیه در مورد آنهاست، نیز دو حادثه پشت سر نهاده اند که هر کدام در واقع نوعی "مردن" است: خروج روح از بدن و صعقه، و در آیه شریفه فقط یک موت برای بهشتیان ثابت گشته و آن هم به "موت اول" تعبیر شده است، از این جا می توان فهمید که در مورد "صعقه"، که در آن خروج روح از بدن مطرح نیست، اطلاق موت و مردن نمی شود.
با این بیان، پاسخ تمام نکات مورد سوال معلوم شد و از جمله فلسفه نفخ نیز آشکار گشت که همان اعلام پایان یک مرحله از آفرینش و شروع مرحله جدید است. اما مطلبی که باید افزود، این است که با فنخ صور همگان نمی میرند، استثنا هم وجود دارد. البته مطابق توضیح فوق، معلوم است که استثنای مذکور، فرشتگان نیستند و عجیب تر این که افراد مورد استثنا برخی انسان ها هستند یعنی مخلصین. علامه طباطبایی در توضیح این مطلب می گویند: خداوند سبحان فرمود: هر که در آسمان ها و هر که در زمین است بیهوش می افتد مگر کسی را که خدا بخواهد و فرمود: هر که در آسمان و هر که در زمین است دچار فزع خواهد شد مگر کسی را که خدا بخواهد.
منظور از"من فی الارض" کسانی نیستند که در قید حیات اند و قبل از برزخ، روی زمین به زندگی خود ادامه می دهند. زیرا خداوند حکم برزخ را شامل همگان دانسته است:"و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون" (مومنون/100) و پیشاپیش آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند. بلکه مراد اهل شقاوت است که خداوند آنها را "... اخلد الی الارض" (اعراف/176) خوانده و فرموده است که درهای آسمان هیچگاه به روی آنها باز نمی شود (اعراف/40) و در قیامت هم از آنان نمی پرسند تاکنون چقدر درنگ کرده اید؟ بلکه می پرسند در زمین چه قدر درنگ کرده اید (روم/56)
اما منظور از "من فی السموات" ملائکه و انسان های سعادتمند هستند، خداوند می فرماید: "روزی شما و هر چه که به شما وعده داده شده است در آسمان است" (ذاریات/22) که این اشاره به ملائکه دارد که موکل رزق انسان و امور دیگر هستند.
اما در ادامه دو آیه شریفه 87 نمل و 68 زمر، عبادت "الا من شاءالله" آمده است که نشان می دهد کسانی از فزع و صعق مربوط به نفخ صور، استثنا شده اند و این استثناشدگان در آیات دیگری مشخص گردیده اند.
نفخ صور، اعلام پایان یافتن مرحله ای از جهان آفرینش و آغاز شدن مرحله ای جدید است، مرحله ای که همه باطن ها ظاهر می شود و این، یک مرگ عادی - ولو مرگ همه انسان ها نیست، بلکه تغییری عظیم و غیرقابل تصور است، تغییری است که در آن، نظام اسباب و علل مادی برچیده می شود و نظام جدیدی حکمفرما می گردد
آیه 89 سوره نمل، که در آن تعبیر "فزع" آمده است آیات بعدی را تفسیر می کند زیرا می فرماید: "کسی که حسنه بیاورد برایش بهتر از آن است و آنها از فزع آن روز در امان اند" منظور از حسنه "حسنه ی مطلق" است نه آمیخته به گناه. بنابراین اگر در عمل شخصی، حسنه و سیئه به هم آمیخته باشد، به سبب وجود سیئه، از فزع در امان نخواهد بود. پس کسی از فزع در امان است که ذاتش پاک و اعمالش از بدی ها پیراسته باشد و آشکار است که این معنای "حسنه" همان ولایت است. و این معنا در روایات متعددی نقل شده است به عنوان مثال از امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه 89 سوره نمل آمده است:"الحسنه معرفه الولایه و حبّنا اهل البیت ..."
با این توضیح، وضعیت آیه 68 سوره زمر نیز آشکار می شود. در این آیه آمده است: در صور دمیده می شود و کسانی که در آسمان و زمین اند، دچار صعق می شوند. سپس دوباره دمیده می شود و آنها برپا می ایستند، از ظاهر آیه پیداست همان کسی که از نفخه اول در "صعق" اند، "قیام" می کنند و نزد خدا احضار می گردند. اما خداوند بندگان مخلص خود را از زمره این "احضارشوندگان" استثنا کرده است: فانهم لمحضرون الا عبادالله المخلصین" (صافات/128- 127) و این مخلصین همان کسانی اند که شیطان به آنها راهی ندارد(ص 83- 82) و ذاتشان از هر سیئه ای پاک و پیراسته است و این همان ولایت است.
با توجه به این که خداوند فرمود: "آسمان ها را هم در هنگام قیامت در هم می پیچیم" (انبیاء/104) این مخلصین مورد بحث در آسمان ها هم نیستند، بلکه جایگاهشان ورای آسمان ها و زمین است و با این توضیح در همه جا حاضرند.
خلاصه سخن ...
نفخ صور که نوعی تغییر و تحول در نظام آفرینش است همه موجودات را در بر می گیرد جز عده خاصی که در قرآن از آنها به مخلصین یاد شده است و تنها این افراد از حکم فزع و صعقه در امان هستند و به حیات خود ادامه می دهند و جایگاه آنها نه در آسمان است و نه در زمین بلکه بر کل عالم احاطه دارند.
منابع:
1- قرآن کریم
2- انسان از آغاز تا انجام، محمدحسین طباطبایی، ص 91- 89 و 289
3- اصول کافی، شیخ کلینی، ج1، ص 115
4- آفتاب اندیشه، حسین یاسوزنچی، ج5، ص 14
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7