استنلی کوبریک ( Stanley Kubrick )
استنلی کوبریک در 26جولای 1928 در نیویورک به دنیا آمد. در دانشگاه نیویورک تحصیل کرد. ابتدا به عکاسی پرداخت ولی ورود به عرصه فیلم سازی ، او را از عکاسی دور کرد ، با این وجود ، نوع قاب بندی و تسلط او بر تصویر از همین ذوق عکاسی او نشئت گرفته است.
کوبریک اولین فیلمش را به نام روز نبرد در سال 1950 و با هزینه ای بسیار کم ساخت. پس از آن دو فیلم مستند برای کمپانی R.K.O ساخت و بلافاصله بعد از آنها در سال 1953 ، دو فیلم بلند کم هزینه دیگر ساخت به نام های هراس و هوس و دریانوردان. او هر دو فیلم را تقریبا به تنهایی ساخت ، چرا که علاوه بر کارگردان ، هم فیلم بردار ، هم صدابردار و هم تدوین گر فیلم بود. او خود درباره این دو فیلم گفته : « برای کمک به یادگیری حرفه ام حیاتی بودند.
در همین سال ، جیمز هریس ( James Harriss ) را ملاقات کرد. هریس که تهیه کننده ای بلند پرواز بود ، خیلی زود به استعداد های کوبریک پی برد و آن دو ، کمپانی تولید فیلم هریس – کوبریک را تشکیل دادند. نخستین فیلم این مشارکت، قتل ( 1956 ) نام داشت. قتل درباره یک گروه تبهکار بود که یک کامیون برنج را غارت می کنند. این فیلم نه تنها برای او از نظر مالی سود آور بود ، بلکه توجه همه ، به ویژه منتقدان را به او جلب کرد.
بعد از آن ، کوبریک از روی رمان همفری کاب ، فیلم راه های افتخار ( 1957 ) را ساخت. راه های افتخار فیلم بسیار موفقی بود ، درباره فساد و خیانت در اداره یگان های نظامی. گروهی از سربازان در یک حمله جنگی شکست خورده اند و حال باید به دنبال مقصر گشت.
در این میان فرمانده نظامی که خود مقصر است ، دو سرباز بیگناه را به جرم کم کاری و مسببین این شکست به اعدام نظامی محکوم می کند و سرگروه آنها با بازی کرک داگلاس ( Kirk Douglas ) هر چه تلاش می کند ، نمی تواند آنها را نجات دهد. یکی از تحلیل گران سینما درباره این فیلم گفته : « کوبریک وقتی دوربین خود را بی باکانه بر دامنه ها قرار می دهد و کشتار یک لشکر را ثبت می کند ، از آن به مانند سلاحی استفاده می کند. »
در سال 1960 ، کوبریک فیلم پر هزینه و تاریخی اسپارتاکوس را ساخت. در این فیلم کرک داگلاس ، (تهیه کننده)) بود و در عین حال در نقش اصلی ، یعنی اسپارتاکوس نیز بازی می کرد. داگلاس با دخالت های بیجای خود کوبریک را به ستوه آورد تا جایی که کوبریک هیچ گاه این فیلم را متعلق به خود ندانست. در واقع کوبریک کارگردانی بود که هیچ گاه نمی توانست زیر سلطه کسی کار کند. یکی از مهم ترین شرایط فیلم سازی او همواره این بود که ، باید به او آزادی عمل کافی داده شود و در غیر این صورت کار نخواهد کرد.
کوبریک اولین کمدی خود را به نام لولیتا در سال 1962 و بر اساس کتاب ولادیمیر ناباکوف ( Vladimir Nabokov ) ، نویسنده مطرح روسی ساخت ، که درباره شیفتگی مرد کور میانسالی به نادختری کوچکش است. فیلم طنز تلخی را در بر دارد ، چنانچه خانم پائولین کیل ( Pauline Kael ) ، از منتقدان مطرح آمریکایی درباره این فیلم گفته : « ... لولیتا ، انسان را در عین خنداندن به نفس نفس می اندازد. ».
در همین سال کوبریک با رضایت هریس شراکتش را با او به هم زد.
در سال 1964 ، کوبریک فیلم پر سر و صدای دکتر استرنج لاو را عرضه کرد. دکتر استرنج لاو درباره یک ژنرال دیوانه آمریکایی است که دائما زیر دستانش را به اتاق جنگ می طلبد و قصد حمله احمقانه ای به خاک شوروی را دارد. این فیلم نیز از طنز تلخ و گزنده ای برخوردار است و یکی از بهترین نمونه های کمدی سیاه است. پیتر سلرز ( Peter Sellars ) در این فیلم در یکی از بهترین بازی هایش در چند نقش ظاهر شده است.
کوبریک دیدگاه تاریک خود را درباره عصر ماشینی و دنیای صنعتی که در آن به سر می بریم به خوبی در فیلم درخشان 2001 : یک ادیسه فضایی ( 1968) نشان می دهد ، جایی که سرانجام کامپوتر ها و ماشین ها ، خود ویران کننده زندگی بشری هستند و در حالی که انسان در این فضای ماشینی غرق شده ، فلسفه حیات جایی در فضای لا یتنهایی سرگردان است. کوبریک این فیلم را بر اساس رمان آرتور سی کلارک ( Arthur C. Clarke ) ( از جمله مهم ترین نویسندگان داستان های علمی – تخیلی ) ساخت. کوبریک برای جلوه های ویژه این فیلم سنگ تمام گذشت و همه را حیرت زده کرد.
فیلم بعدی کوبریک ، پرتقال کوکی ( 1971 ) ، بر اساس داستانی از آنتونی بورخس ( Anthony Burgess ) ساخته شد و اوج بدبینی او به انسان بود. در فیلم 2001 : یک ادیسه فضایی ، کوبریک با تصویر کردن یک کامپیوتر سخنگو در هیبت یک زن نشان می دهد که ماشین ، انسان می شود ، در حالی که در پرتقال کوکی نشان می دهد که انسان به راحتی در اثر شستشوی مغزی و کنترل فکری به ماشین بدل می شود و حتی بدتر از آن می تواند ویژگی های حیوانی پیدا کند.
پرتقال کوکی مفهومی را در خود به تصویر می کشید ، همان مفهومی که در همه ی آثار قبلی او نیز دیده می شود ، یعنی در دنیایی که ارزش انسان روز به روز نازل تر می شود و ماشینیسم سلطه بیشتری می یابد ، آدمی ناگزیر است و باید برای بقایش ، انسانیت خود را پاس دارد. به علاوه پرتقال کوکی بازتاب هشدارهایی بود که او در دو فیلم قبلی اش یعنی دکتر استرنج لاو و 2001 : یک ادیسه فضایی داده بود ، اینکه ، انسان باید سخت بکوشد تا پس از تسلط بر خویش ، بتواند بر ماشین ساخت خود نیز تسلط داشته باشد. پرتقال کوکی انتقدادهای شدیدی را به ویژه در آمریکا به همراه داشت.
کوبریک در سال 1974 به انگلستان رفت. او به دلیل فشارهای زیادی که تهیه کنندگان آمریکایی بر او تحمیل می کردند ، دیگر حاضر نشد در آمریکا فیلم بسازد ، به همین خاطر به انگلستان رفت.
بری لیندون ( 1975 ) که کوبریک آن را با اقتباس از رمان ویلیام تاکری ( William Thackeray ) ساخت ، ماجرایی قرن هجدهمی را در انگلستان روایت می کند. بری لیندون ، رومانسی تلخ است : کسی که یک دفعه پولدار می شود ، به آرزوی خود می رسد ، وارد طبقه اعیان و اشراف می شود ، اما ظرفیت آن را ندارد و همین مسئله او را به نابودی می کشاند. فیلم برداری فیلم بسیار خوب و فضای بصری فیلم بسیار چشم گیر بود. هیچ کس مانند کوبریک نمی توانست فضای قرن هجدهم انگلستان را به این خوبی به تصویر بکشاند. صحنه ای که کوبریک آن را تنها با نور ده شمع تصویر برداری کرده است ، بسیار مشهور است. بری لیندون در زمان خود چندان استقبال نشد ولی بعدها منتقدان توجه بیشتری به آن کردند. جمله پایانی فیلم معروف است : «همۀ آدمها یی که در این فیلم دیدید که برخی عشق ورزیدند ، برخی حسادت کردن ، ..... یک نقطه مشترک دارند و آن این است که همۀ اینها زیر خاک هستند.»
در سال 1980 ، کوبریک اقتباسی از رمان رعب انگیز استیفن کینگ ( Stephen King ) به نام درخشش ، ارائه داد. درخشش ، درباره یک نویسنده است که به همراه همسر و فرزندش ، در فصل زمستان به یک هتل کوهستانی بسیار مجلل می رود تا علاوه بر سرایداری این هتل به نوشتن رمانش بپردازد. حوادثی در هتل رخ می دهد و او را به یک جانی بدل می کند. کوبریک به خوبی داستان کینگ را به تصویر کشید و بازی خوب جک نیکلسون ( Jack Nicholson ) در نقش نویسنده نیز در این موفقیت بی تاثیر نبود.
کوبریک با وجود ذوق و هنر فراوانی که در عرصه سینما داشت ، کم کار بود و در اواخر دوران کاری اش هم بسیار کم کارتر شد. او در سال 1987 ، فیلم بحث برانگیز و در عین حال تحسین برانگیز غلاف تمام فلزی را ساخت.
غلاف تمام فلزی ماجرایی تلخ و گزنده را در خلال جنگ ویتنام و در یک پایگاه آموزشی تک تیراندازان نیروی ارتش آمریکا و بعد از آن در میدان های جنگ در ویتنام روایت می کرد. فیلم آشکارا انتقادی بود به تزریق روحیه وحشی گری و جنگ طلبی به سربازان بیچاره آمریکایی و تبدیل کردن آنها به حیوانات دست آموز. فیلم غلاف تمام فلزی از نظر کارگردانی و ساختار ، بسیار خوب پرداخت شده بود و صحنه های جنگی که کوبریک طراحی کرده بود بسیار تماشایی و هنرمندانه بودند.
کوبریک در سال 1999 با دوازده سال فاصله از فیلم قبلی اش ، فیلم بحث برانگیز دیگری ساخت : چشمان کاملا بسته. این فیلم نیز انتقاد تند و گزنده ای را در بر داشت ، اما این بار این انتقاد درباره سست بودن پایه های خانواده در زندگی امروز ، خصوصا زندگی آمریکایی بود ، و از همه مهم تر پنهان بودن لایه های خیانت در بافت این خانواده که هر لحظه با تلنگری ممکن است سر بر آورد. کوبریک پیش از آنکه فیلمش به نمایش عمومی دربیاید در 7 مارس 1999درگذشت و پخش این فیلم مدت کوتاهی بعد از مرگش در آمریکا آغاز شد. فیلم انتقادات شدیدی را در بر داشت و اداره سانسور آمریکا بخش هایی از فیلم را حذف کرد.
استنلی کوبریک در تاریخ سینما جایگاه مهم و ویژه ای دارد ، هم به دلیل فیلم های پراهمیت وبحث برانگیز ش ، هم به دلیل تکنیک منحصر به فرد و خلاقه اش و هم به دلیل تملک قاطعانه فیلم هایش وجلوگیری از دخالت های تهیه کنندگان و سرمایه داران.
گزیده فیلم شناسی استنلی کوبریک ( در مقام کارگردان )
• روز نبرد ( 1951- Day of the Fight )
• هراس و هوس ( 1953 - Fear and Desire )
• دریانوردان ( 1953 - The Seafarers )
• قتل ( 1956 - The Killing )
• راه های افتخار ( 1957 - Paths of Glory )
•اسپارتاکوس ( 1960 - Spartacus )
• لولیتا ( 1962 - Lolita )
یک اودیسه فضایی ( 1968 - 2001: A Space Odyssey )
• پرتقال کوکی ( 1971 - A Clockwork Orange)
• بری لیندون ( 1975 - Barry Lyndon )
• درخشش ( 1980 - The Shining )
• غلاف تمام فلزی ( 1987- Full Metal Jacket)
• چشمان کاملا بسته ( 1999- Eyes Wide Shut )
گزیده جوایز و افتخارات
• برنده جایزه اسکار بهترین جلوه های ویژه برای فیلم 2001 : یک ادیسه فضایی در سال 1969 ، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه اقتباسی برای دکتر استرنج لاو ... در سال 1965 ، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه اقتباسی برای فیلم 2001 : یک ادیسه فضایی در سال 1969 ، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه اقتباسی برای پرتقال کوکی در سال 1972 ، نامزد دریافت جایزه اسکار برای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه اقتباسی برای فیلم بری لیندون در سال 1976 ، نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم نامه اقتباسی برای غلاف تمام فلزی در سال 1988.
• نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب در رشته بهترین کارگردانی برای فیلم اسپارتاکوس در سال 1961 ، نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب در رشته بهترین کارگردانی برای فیلم لولیتا در سال 1963 ، نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب در رشته های بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برای فیلم پرتقال کوکی در سال 1972 ، نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب در رشته های بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برای فیلم بری لیندون در سال 1976.
• برنده جایزه بافتا در رشته بهترین کارگردانی برای فیلم بری لیندون در سال 1976 ، نامزد دریافت جایزه بافتا در رشته بهترین فیلم برای اسپارتاکوس در سال 1961 ، نامزد دریافت جایزه بافتا در رشته بهترین فیلم نامه برای فیلم دکتر استرنج لاو در سال 1965 ، نامزد دریافت جایزه بافتا در رشته بهترین فیلم برای فیلم 2001: یک ادیسه فضایی در سال 1969 ، نامزد دریافت جایزه بافتا در رشته های بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه برای فیلم پرتقال کوکی در سال 1973.
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4